۱. سر کلاس نهم بودم، به یکی از بچهها گفتم عکس بگیر، اداره خواسته بود. ساغی با اشاره به مقنعه گفت که این قسمت موهات اومده بیرون. منم ضمن تشکر، گفتم الان مهم نیست همه خانومیم. ساغی یادآور شد که داره ازت عکس میگیره!:)))... اگه ساغی رو میشناختید حق میدادین بهم به خاطر جاخوردن! ذوق کردنم و چشمایی که برق زد از خوشحالی و تشکرات فراوان از ساغی. برا خودش اصلا مهم نیست ولی میدونست برای من مهمه و نمیدونم پس بهم گفت. مسخره نمیکرد، جدی بود.
۲. معمولا خوابهایی میبینم مربوط به اتفاقات روز... بعضیاش هم اصلا نمیدونم از کجا میاد! فیلم سینمایی یا عجیب غریب و سراسر خنده!
یکی از خوابهایی که برا کلاس نهمیها تعریف کردم این بود: یه مار میخواد نیشم بزنه! پایین گردنش گرفتم و نمیذارم بهم برسه! تمام قدرتم به کار میبرم که نذارم نیشم بزنه... بعدش انگار ارشادش میکنم و مار واقعی تبدیل به انیمیشن میشه و میره ازدواج میکنه و بچه دار میشه!! تو خواب میدونستم جنسیت مار چیه ولی بعدش یادم رفت:)... هنوزم ادامه داشت ولی تا همین جا رو براشون تعریف کردم.
۳. امروز عصر یه خواب باحال و جالب و ناراحت کننده دیدم! به نظرم بخشیش به خاطر حس خوب تذکر ساغی بود! یه بخشی هم برمیگرده به اینکه شمارش معکوس شروع شده برا پایان کلاسها. هر چقدر بخوام بهش فکر نکنم، اون گوشههای ذهنم حضور داره. اینکه باز هم خداحافظی:)
بخشی از خوابم این بود: سر کلاس بودیم و ساغی داشت از اول آشناییمون که کلاس هفتم بودن میگفت که همه زدیم زیر گریه! .... پرواز میکردم! انگار بدون وسیله!!:))) انگار داشتم برا مسابقه تمرین میکردم! و سکانس آخر موقع خداحافظی بود که دانش آموزی برا معلمش که رفته ژست تعظیم و به سجده رفتن میگیره!!!:)))))... اینجا نقش ناظر رو در خواب دارم! چهره دانش آموز هم برام آشنا نیست. الان که دارم مینویسمش خنده داره!:))) ولی تو خواب صحنه اثرگذاری بود!:)
۴. چند روز پیش کتاب نه آبی نه خاکی رو خوندم. فوق العاده بود. یکی از دوستان بیان در موردش پست گذاشته بود و معرفی کرده بود تا جاییکه یادمه آقای علیرضا(یا کریم) بود ولی مطمئن نیستم. میخواستم برم مراتب تشکر رو بجا بیارم که یکی از بهترین کتابها رو معرفی کردن.
۵. فک میکنم ساغی میتونه مثل مجید بربری بشه! ولی یه راهنما میخواد که اطرافش نیست. خیلی دوست داشتم حتی شده یه ذره مسیرش کج کنم! و بهش کمک کنم ولی خودم بیشتر به کمک نیاز دارم. در این مواقع این فکر میاد به ذهن که کاش آدم بهتری
بودم.
۶. قبل از خواب به این فکر میکردم میخوام در مورد امروز و ساغی بنویسم اگه بیان درست نشد چی؟ کجا بنویسم که ثبت بشه و بمونه؟